مرغ خسته


فریدون فروغی

وقتی‌ که دستهای باد
قفس مرغ گرفتارو شکست
شوق پرواز و نداشت
وقتی‌ که چلچله ها
خبر فصل بهار رو میدادن
عشق آوازو نداشت
دیگه آسمون براش فرقی‌ با قفس نداشت
واسه پرواز بلند توی پرش هوس نداشت
شوق پرواز توی ابرا سوی جنگلای‌ دور
دیگه رفته از خیال اون پرندهٔ صبور
اما لحظهای رسید لحظهٔ پریدنو رها شدن میون بیمو امید
لحظهای که پنجره بغض دیوارو شکست
نقش آسمون صاف میون چشاش نشست
مرغ خسته پرا کشید و افق روشنو دید
توی هوای تازهٔ داشت به ستاره‌ها رسید
لحظهای پاک و بزرگ دلم به دریا زدو رفت
با یه پرواز بلند تن به صحرا زد و رفت

مرغ خسته از آلبوم: آکورد


۳۰۰۰ تومان


2011-10-04 06:38:08