2010-11-03 06:45:37

نگو دیره آنسوی امواج


2010-11-03 06:45:37


هنوز
ستار

هنوز می شه تو چشات خیلی چیزارو پیدا کرد
میشه با گرگر دست های تو خیلی کارا کرد
میشه تو چشم های تو گم شد و مرد
میشه دریا رو به بغض تو سپرد
میشه باچشم تو رنگ ها رو شناخت
میشه بهترین ترانه ها رو ساخت
میشه تو چشم تو آتیش بازی کرد
میشه با چشم تو تیر اندازی کرد

نگو دیره من از این فاصله ها بد جوری گریه م می گیره
نگو دیره من از این بی خودی ها بد جوری گریه م می گیره

داره گریه م می گیره
داره گریه م می گیره

میشه هر قصیده رو باچشم تو اندازه کرد
میشه با چشم های تو قدیمی ها رو تازه کرد
همه کاشی کاری ها ترانه ها
همه ماشین دودی ها مثنوی ها
میشه فریاد زد و رفت تا ته دشت
میشه دریا شد و از خشکی گذشت

نگو دیره من از این فاصله ها بد جوری گریه م می گیره
نگو دیره من از این بی خودی ها بد جوری گریه ام می گیره

داره گریه م می گیره
داره گریه م می گیره