کبوتر


ایرج

ای کبوتر بی پناه ام
تیر بدبختم رو سیاه ام
در انتظار ام از سوی یارم امشب گذار کن
از اشک چشمم از حال زارم او را خبر کن
ناله سر کن ناله سر کن

اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از ا و پرسم که این چون هست و ان چون
یکی را می دهی صد گونه نعمت

یکی را قرص جو آلوده در خون
ای کبوتر غم در دلم نشسته
بال و پرم شکسته
غم از دل ام به در کن
ناله سر کن ناله سر کن
بر مراد ام چرخ فلک نگشته
آب از سرم گذشته
چشم ام ز گریه تر کن
ناله سر کن
ناله سر کن
ناله سر کن