از دامن کوه بلند


ایرج

از دامن کوه بلند می رم تو دریای آسمونها برات گلوبند میارم از مروارید کهکشونها
میرم تا درگاه خدای مهربون میرم میگم عاشقم خدایا
میگم در جان ما این عشق سوزان را رها کن از رنج و غم خدایا
دیگر یارم قلبم بی تو در این سینه مثل کوه درده
بی خورشید رخسار توخونه عشق من سرد سرده

میدانم من با عشق ما خدای آسمون مهربونه
جان مارا قلب مارا خدا خودش بهم میرسونه
ای رویت خورشیدم دنیای امیدم ای گل جز تو دل به کس نبندم
با خود میپیمانم تا در دل جان دارم هرگز هرگز بی تو من نخندم
خنده کن تا دوباره ببیند آسمان خنده شادی ما خنده کن تا بخندد ز شادی مرغ عشق ما