قلعه تنهایی


فرامرز اصلانی

آه اگر روزی نگاه تو
مونس چشمان من باشد
قلعه سنگین تنهایی
چهار دیوارش زهم پاشد
آه اگر دستان خوب تو
حامی دستان من باشد
قلعه سنگین تنهایی
چهار دیوارش زهم پاشد
قلعه تنهایی ما را
دیو در بندان خود کرده
خون چکد از ناخن این دیوار
جان به لبهای من آورده
آه اگر روزی صدای تو

گوشه آواز من باشد
قلعه سنگین تنهایی
چهار دیوارش زهم پاشد
آه اگر دیروز برگردد
لحظه ای امروز من باشد
قلعه سنگین تنهایی
چهار دیوارش زهم پاشد
قلعه تنهایی ما را
دیو در بندان خود کرده
خون چکد از ناخن این دیوار
جان به لبهای من آورده