قصر آرزوها


معین

با هم عشقو شناختیم
دل به همدیگه باختیم
که قصره آرزوهامونو با همدیگه ساختیم
من آن باده پرستم که از عشقه تو مستم
امیدو آرزوهامو به چشمونه تو بستم
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
بذار بشوقه رویه تو زندگی آغاز کنم
زمزمه های عاشقی با دله خود ساز کنم
مرغکه پر شکسته ام دسته نوازشی بکش
که در هوای عشقه تو پرای نو باز کنم
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
سرو و سنوبر شرمنده ی تو
گل متحیر از خنده ی تو
حرفات شیرینه مثله قندو عسل شعرو غزلها
سرو و سنوبر شرمنده ی تو
گل متحیر از خنده ی تو
بگو همیشه تو عشقه منی جانو تنی آه
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن
با هم عشقو شناختیم
دل به همدیگه باختیم
که قصره آرزوها رو با همدیگه ساختیم
من آن باده پرستم که از عشقه تو مستم
امیدو آرزوهامو به چشمونه تو بستم
منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن
در هوای عشقت عاشقتر از پیشم کن