بت


ترانه سرا: اردلان سرفراز
ستار

توی بهت چشم من
درد ناباوریه
فصل سرد عشق ما
رنگ خاکستریه
دردی که من میکشم
اگه کوهم میکشید
ذره ذره میتکید
قطره قطره میچکید
میتونست با دست تو
بت من ویرون بشه
فصل زرد قصه هام
ظهر تابستون بشه
قصه ی یقین عشق
توی دفترم بودی
توی آیینه ی شعر
شکل باورم بودی
من از خوش باوریهام
به ویرونی رسیدم
تو را یک لحظه نزدیک
یه لحظه دور میدیدم
از تب ناباوری
گر گرفته تن من
سهم من از تو اینه
چکه چکه آب شدن
دروغ آخرینی
که من از تو شنیدم
خودت بودی که از تو
به ویرونی رسیدم
از تب ناباوری
گر گرفته تن من
سهم من از تو اینه
چکه چکه آب شدن
از تب ناباوری
گر گرفته تن من
سهم من از تو اینه
چکه چکه آب شدن