Talangor


Lyrics by: Ardalan Sarfaraz
Dariush

نه زمین خاک قدیمی نه هوا همون هواست
تاچشام کار میکنه هرچی که مونده نا بجاست
داره از قبیله ما یکی یکی کم میشه
هرچی دوست داشتمو دارم راهی عدم می شه
مثل ابرای زمستون دلم از گریه پره
شیشهء نازک دل منتظر تلنگره

غم سفره های خالی دستای نحیف مردم
داغ شلاق جهالت به تن شریف مردم
غم اعدام ستاره انهدام سرو آزاد
تیرباران شقایق باغبانی کردن باد
همه قطره های خونی که به خاکم شده فریاد
همه این هایی که گفتم بغض هرروزمنه
منو درمن میشکنه
مثل ابرای زمستون دلم از گریه پره
شیشهء نازک دل منتظر تلنگره