Larzoun Larzoun


Delkash

پرسون پرسون ترسون ترسون
آومدم سر کوچتون
ترسون ترسون لرزون لرزون
آومدم در خونتون
یک شاخه گل در دستم ، سر راهت بنشستم
از پنجره منو دیدی ، مثل گلها خندیدی
آه به خدا آن ،‌ نگهت ،‌ از ، خاطرم ، نرود
پرسون پرسون ترسون ترسون
آومدم سر کوچتون
ترسون ترسون لرزون لرزون
آومدم در خونتون
از پنجره منو دیدی ، مثل گلها خندیدی
آه به خدا آن نگهت ‌از خاطرم نرود
گفتم گفتم به خدا قهر گناهه
دل منتظره چشم به راهه
ای من به فدات ، ناز مکن تو
با چشم سیات ناز مکن تو
این دو روزه دنیا ، بین خواب و رویا گذرونه
با هم آشتی کنیم ، که بهار دوباره ، گل فشونه
گفتم گفتم به خدا قهر گناهه
دل منتظر چشم به راهه
ای من به فدات ، ناز مکن تو
با چشم سیات ناز مکن تو
این دو روزه دنیا ، بین خواب و رویا گذرونه
با هم آشتی کنیم ، که بهار دوباره ، گل فشونه