Hamishe Be Yade Toam


Viguen

بنال امشب سه تار من
به روز و روزگار من
بگو امشب حکایتها
زجان بی قرار من
تو را ای مونس شیرین
به دامن گیرمت غمگین
مگر آوای جانسوزت
به درد من دهد تسکین
مبادا کس به روز من
نسوزد کس به سوز من
تو از من گشته غمگین تر
من از تو زار و مسکین تر
چو پیش آید جدایی ها
چه سود از آشنایی ها
او کبوتر گشت و از بامم پرید
بر کدامین آشیانه پر کشید
او دگر رفته و از من بگسسته
آه از این دل که به یادش بنشسته
آه از این دل که به یادش بنشسته