Ghorbat


Lyrics by: Babak Sahraee
Saeed Shahrouz

توی این هجوم پاییز تو نگات همه بهاره
انگاری خورشیدم اینجا پای چشات طرح میذاره
یک کویر خسته ام که خواب اشکاتو می بینم
خنده کن تا جون بگیرم تو بهار نازنینم
تو که دریا پیش چشمات بیقرار و بی غروره
با تو از یه آسمونم،ولی فردا خیلی دوره
آسمون ابریه اینجا اما بارونی نمیاد
هنوزم برای گریه غربت چشاتو میخواد
بغض شب که دیدنی نیست
درد من که خوندنی نیست
اما فردا که بیایی
دیگه غصه موندنی نیست
چقده سخته رهایی
وقتی زنجیر نگاتم
چه قشنگه جون سپردن
وقتی افتاده به پاتم
وقت بیداریه چشمات
وفقت جون دادن یلداست
دستتو بذار تو دستام
که دلم پر از تمناست
وقت بیداریه چشمات
وفقت جون دادن یلداست
دستتو بذار تو دستام
که دلم پر از تمناست