Do Parandeh


Sattar

دوتا پرنده دوقلب عاشق
چطور جدا ز هم بمونن
به نای خسته دل شکسته
چطور جدا ز هم بخونن
تو ای زمونه ببین چگونه پرنده ها
جدا ز خونه از آشیونن
به سینه من هنوز امیدی
به شوق دیدن محالی
بخاطر او چه مانده آیا دگر ز من بجز خیالی
درد بی درمونمو با کی قسمت بکنم
با غم دوری او کاشکی عادت بکنم
خاموش و غمگین چون شام یلدا
بی ستارهآه ه ه ه
بین منو او راهی که تنها شوره زاره

لحظه ها را با نفسهام می شمارم
ساز دل را دست غمها می سپارم
کاشکی فردا قصه های نو بسازه
تا که با او عمر باقی را سر آرم
شاید این دنیا نباشه دنیای نو از نو بنا شه
لیلا نمیره از جدایی مجنون بی لیلا نباشه
درد بی درمونمو با کی قسمت بکنم
با غم دوری او کاشکی عادت بکنم
خاموش و غمگین چون شام یلدا
بی ستارهآه ه ه ه
بین منو او راهی که تنها شوره زاره
خاموش و غمگین چون شام یلدا
بی ستارهآه ه ه ه
بین منو او راهی که تنها شوره زاره