گم


بیژن مرتضوی

من جه تلخم امشب از تو
کنج این قفس نازنینم
رازقی کو ,کوترانه
تو کجایی پس نازنینم
تو که رفتی گل خبر شد
گر گرفت و شعله ور شد
لحظه تر شدنازنینم
تو که رفتی باغچه افسرد
بوسه پژمرد آینه دق کرد
شاپرک مردنازنینم
از هجوم گریه گم شد
غزل آواز عشق ما
جامه آتش به تن کرد
پر پرواز عشق ما
تو که رفتی از شب من
غزل و ترانه گم شد
رنگی از رنگین کمان و
پری از پروانه گم شد
بی تو تا من بی تو تا شب
یک غزل کمیک غزل گم
لحظه خالی لحظه خسته
نه ترانه,نه ترنم
تو که رفتی گل خبر شد
گر گرفت و شعله ور شد
لحظه تر شدنازنینم
تو که رفتی باغچه افسرد
بوسه پژمرد آینه دق کرد
شاپرک مردنازنینم
من جه تلخم امشب از تو
کنج این قفس نازنینم
رازقی کو ,کوترانه
تو کجایی پس نازنینم
به کجا برگردم از تو
به چه سمت بی پناهی
هر طرف ورطه وحشت
هر طرف شط تباهی
بی تو تا من بی تو تا شب
یک غزل کمیک غزل گم
لحظه خالی لحظه خسته
نه ترانه,نه ترنم
تو که رفتی گل خبر شد
گر گرفت و شعله ور شد
لحظه تر شدنازنینم
تو که رفتی باغچه افسرد
بوسه پژمرد آینه دق کرد
شاپرک مردنازنینم