گلبرگ


حمیرا

آتش از دل میکشد سر
مرغ روحم میزند پر
عاشقم من عاشق دور از دیاری
ای خدای ما غریبان
ای امید بی نصیبان
کن نظر بر بنده چشم انتظاری
یا رب در این سیلاب غم
غرقم کن وآسوده ام کن
یا از محبت رحمتی بر چشم اشک آلوده ام کن
ای برق هستی سوز غم آتش زدی بر خرمنی
در شوره زار بی کسی کو همدمی کو همرهی
من مرغ گلزار وفا بودم
کنون بی آشیانم
در کنج این غربت
کجا باید مکان گیرم ندانم
ای خدا بشنو صدایم
این فغان و وای وایم
این خروش پر طنینم
این سکوت خوش نوایم 2
عاشقم من عاشق چشم انتظاری
بی کس و آواره دور از دیاری 2
عاشقم من عاشقم من کو پناهی 2
** آنقدر درد درون را در دل خود ریختم تا که خود با درد هستی سوزخود آمیختم
** تا جدا ماند من درمن ز هر بیگانه ای از تو هم ای عشق بی فرجام من بگریختم
** برگ زردی بودم و در تند باد حادثات بر تن هر شاخهء بی ریشه ای آویختم
با دل روشن در این ظلمتسرا افتاده ام
نور مهتابم نور مهتابم
که در ویرانه ها افتاده ام
سایه پرورده بهشتم سایه پرورده بهشتم
از چه گشتم صید خاک
تیره بختی بین تیره بختی بین
کجا بودم کجا افتاده ام
ها کجا راهت پذیرم
یا کجا یاور بر آرم
برگ خشکم در کف باد صبا افتاده ام
بر من ای ای صاحب دلان رحمی که ازغمهای عشق 2
ها جدا افتاده ام ازدل جدا افتاده ام 2

آتش از دل میکشد سر
مرغ روحم میزند پر
عاشقم من عاشق دور از دیاری
ای خدای ما غریبان
ای امید بی نصیبان
کن نظر بر بنده چشم انتظاری
یا رب در این سیلاب غم
غرقم کن وآسوده ام کن
یا از محبت رحمتی بر چشم اشک آلوده ام کن
ای برق هستی سوز غم آتش زدی بر خرمنی
در شوره زار بی کسی کو همدمی کو همرهی
من مرغ گلزار وفا بودم
کنون بی آشیانم
در کنج این غربت
کجا باید مکان گیرم ندانم
ای خدا بشنو صدایم
این فغان و وای وایم
این خروش پر طنینم
این سکوت خوش نوایم 2
عاشقم من عاشق چشم انتظاری
بی کس و آواره دور از دیاری 2
عاشقم من عاشقم من کو پناهی 2