گل_عروس


عارف

مثل نسیم امید ، تو دشت غم ها تویی
می بری ظلمت شبهام
تو قاصد بهاری ، با دست مهربونت
میاری خنده رو لبهام
باسه پرواز شبش
بهترین بهانه ای تو
تا که بشکنم سکوت رو
آخرین ترانه ای تو
تو لحظه ی رویشی
به فصل خشک گیاه
امید زندگی هستی
تو هر ترانه ی من
مثل یه حرف تازه
توی خاطرم نشستی

**********

جون می گیره نفسهام ، با گرمی نفسهات
توی فصل سرد مردن
پاک می کنی عزیزم ، با دست مهربونت
گرد غم را از تن من
تو مثل قصّه ی عشقی
شادی روح بهاری
گل شوق بوسه ها رو
رو لبهای من می ذاری
تو لحظه ی رویشی
به فصل خشک گیاه
امید زندگی هستی
تو هر ترانه ی من
مثل یه حرف تازه
توی خاطرم نشستی