گریه کن


شاهرخ

گریه کن که گر ،گریه کن که گر
سیل خون گری ثمر ندارد
ناله ای که ناید ز نای دل ،اثرندارد
هر دلی که نیست اهل دل ،زدل خبر ندارد
دل زدست غم ،مفر ندارد
دیده غیر اشگ تر ندارد
این محرم و صفر ندارد
این محرم و صفر ندارد
گر زنی مچال ،جنگ فجان چه باک
مرد جز هلاک ،هیچو چارهء دگر ندارد
زندگی دگر ثمر ندارد
دل زدست غم ،مفر ندارد
دیده غیر اشگ تر ندارد
دیده غیر اشگ تر ندارد