کوی بنفشه ها


ترانه سرا: دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی
فرهاد

در روزهای آخر اسفند
در نیم‌روز روشن
وقتی‌ بنفشه‌ها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبه‌های کوچک چوبین جای می‌دهند
جوی هزار زمزمه‌ی درد و انتظار
در سینه می‌خروشد و بر گونه‌ها روان
ای کاش آدمی
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست
*
در روشنایی باران
در آفتاب پاک
در روزهای آخر اسفند
در نیم‌روز روشن
وقتی‌ بنفشه‌ها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبه‌های کوچک چوبین جای می‌دهند
جوی هزار زمزمه‌ی درد و انتظار
در سینه می‌خروشد و بر گونه‌ها روان
ای کاش آدمی
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!