پابند


محسن چاوشی

دور بال کفترارو خط بکش
همشون اسیر تقدیرت شدن
اومدن بلکه هواییشون کنی
آخه میدونن زمین گیرت شدن
تو کدوم حقیقتی که هر دلی
حستو ندیده باور میکنه
لحظه ای تصور خیال تو
حال عاشقاتو بهتر میکنه
از خودم، از این کویر لب به لب
رو به دریای تو هجرت میکنم
اگه این تعبیرت از غریبیه
من به غربتت حسادت میکنم
بین تردید زمین وآسمون
گم شدم بلکه منو پیدا کنی
بلکه پای ما رو که پابندتیم
رو به آسمون هشتم وا کنی
وقتی اسمتو میارم زیر لب
بی هوا حس عبادت میکنم
شب به شب میشینمو کنار تو
با تو خورشید زیارت میکنم
بین تردید زمین و آسمون
گم شدم بلکه منو پیدا کنی
بلکه پای ما رو که پابندتیم
رو به آسمون هشتم وا کنی