نگفته بودی


مازیار فلاحی

مگه تو نگفته بودی
عشقو زندگی قشنگه
ولی خب نگفته بودی
که همش بی آب‏ و‏ رنگ
تو همیشه گفته بودی
وقتی عاشق میشی انگار
دل دریا رو گرفتی
توی دستای سپیدار
مگه نرخ خوبی چنده
که تو برگای برنده
تو به این راحتی سوختی
مگه تو نگفته بودی
من تو دریای جنونت
دل دادم به آسمونت
بادبونام‏‏و سپردم
به نگاه مهربونت
گم شدم تو دل بارون
با یه حال عاشقونه
تو که گفتی نمیدونی
پس بگو آخ کی میدونه
مگه نرخ خوبی چنده
که تو برگای برنده
تو به این راحتی سوختی
مگه تو نگفته بودی
مگه من دوست نداشتم
مگه عاشقم نبودی
مگه آخرین بهانه
واسه دلم نبودی
مث گل مث یه سایه
مث بی کران دریا
مث یه حس عجیبی
توی صندوقچه رویا