نوای غربت


ترانه سرا: اکبرآزاد
خشایار اعتمادی

ببین ماتن عروسکها رو لبها خنده ماسیده
تو این حجم پر از خالی کی خاک مرده پاشیده
شب غمگینی پائیز
شب دلگیر بارونی
نمیدونی چقدر خستم چقدر تنها
نمیدونی نمیدونی نمیدونی
تو هم نیستی که من باشم
نمی آی تا که ما باشیم
مثال ریزش بارون نمی خوای صدا باشیم
از این آوار پائیزی دلم خونه دلم خونه
کجای روی زمین هستم اینو هیچکی نمی دونه
دلم تنگه برای گریه ای خاموش
دلم تنگه برای خالی حجم تو در آغوش
شب قطبی
شب دلها
از این سردرگریبونی
به تلخی هق هقی کن با صدای مرد زندونی
ببین ماتن عروسکها همه کوکی مقوایی
فرو رفتن تو لاک خود چه امیدی چه فردایی
نپرس ابرای بارونی کجا رفتن
به سوی آبی عشق بی صدا رفتن
نگاه تو که روح شعر سبزم بود
چه معصوم از کنار آینه ها رفتن
سراب غربت تردید همیشه سرد و مردابیست
بیا از موج مه پائین هوای خونه آفتابیست