نه نباید


عارف

دوباره از تو گفتن نه نباید
بازم اسم تو بردن نه نباید
شب دلگیر از یاد بردن تو
بازم خواب تو دیدن نه نباید
رها کن قلبما ای رفته از یاد
بزار عادت کنم به رفتن تو
تو میشناسی منو میدونی ای یار
چقدر سخته برام نخواستن تو
شب دربدری در کوچه عشق
به من چشمای تو عشقو نشون داد
گله از رفتنت هرگز ندارم
ولی از موندن یاد تو فریاد

دوباره از تو گفتن نه نباید
بازم اسم تو بردن نه باید

تو آتش بودی و من تشنه تو
تو رفتی تا نبینی سوختن من
ندونستی خود مرگه جدایی
برای اونکه تن داده به سوختن
ندونستی که از یاد بردن تو
برای من مثل انکار ماهه
از اون روزی که ماه من نتابید
پلنگ شعر من روزش سیاهه

دوباره از تو گفتن نه نباید
بازم اسم تو بردن نه نباید
شب دلگیر از یاد بردن تو
بازم خواب تو دیدن نه نباید