نمیخوامت


مهستی

دیگه غمگین نمیشینم
دیگه تنها نمیمونم
دیگه با تو نمیجوشم
گل عشقت رو تو سینم نمیشونم
نمیخوام
نمیخوام
نمیخوام
نمیخوام با من باشی
اشکامو دامن باشی
تو مثله ابری ولی
بارشت با دیگرون تیرگیت ماله منه
تو مثله نوری ولی
تابشت با این و اون
خیره گیت ماله منه
تو مثله بندی به دستم
مثله زنجیری به پام
شوری اشگی به چشمم تلخی زهری برام
گرچه تو چشمه ی نوری
گرچه تو یه پارچه شوری
برا من یه سنگه راهی
برا من کوه گناهی
نمیخوام
نمیخوام
نمیخوام.