من و تو


مانی رهنما

من و تو ناگزیر از هم، ازین تکرار بیهوده
که تنها لحظه ی عادت ،تمام جرم ما بوده
کنار هم ولی دلتنگ ،چه سرد و بی صدا موندیم
نفهمیدیم کجا و کی ،میون قصه جاموندیم
نگاهامون گریزونن ،ازین لبخند تکراری
باید دلسوز هم باشیم، توو قانون خود آزاری
توو چشمامون پر از تردید، دلامون همنشین غم
تو دنیایی پر از سازش ،پر از تنهایی باهم
من و تو باهم غریبیم، زیر این سقف شکسته
وقتی که دستای عادت، پر و بالمونو بسته
خیلی وقته که بریدیم، واسه هم حرفی نداریم
با همه تلخی می مونیم، اما دم بر نمیاریم
نه این ویرونه کاشونه س، نه تو لیلی نه من مجنون
نه موندن چاره ی کاره ،نه میشه دل برید آسون
باید رفت و گذشت اما ،نداریم طاقت دوری
تا کی میشه کنار اومد، با این خوشبختیه سوری