معجزه


رضا صادقی

لبخند تو معجزست
معجزه کن دوباره
بذار دوباره مهتاب
رو خاک شب بباره
بزار که خاک تشنه - نگاهتو بنوشه
شب با طلوع چشمات - وقت سحر بپوشه
معجزه کن دوباره وقتی که بیقرارم - وقتی که بی حضورت آرامشی ندارم
تو لحظه های تردید اسمه منو صدا کن - از این سکوت دل گیر قلب منو رها کن
با من بمون که فردا سهم من و تو باشه - اندوه لحظه هامون با بودنت فنا شه
لبخند تو صدامو میبره تا ستاره - دوباره شعله ور شد معجزه کن دوباره
تا انتهای قصه همراه باش و هم پا - ای هم صدای دیروز با من بیا به فردا
یک لحظه یک ترانه با من بمون و سر کن - این لحظه های تلخو با خنده بی اثر کن
با من بمون که فردا سهم من و تو باشه - اندوه لحظه هامون با بودنت فنا شه
لبخند تو صدامو میبره تا ستاره - دوباره شعله ور شد معجزه کن دوباره