قصه عشق


ترانه سرا: هدیه
ابی

شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می‌خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا، اونجا که دیگه
به تو دست آفتاب نرسه

عاشقت بودن عشق منه
اینو قلبم فریاد می‌زنه
گریه‌ی مستی داره صدام
این صدای عاشق شدنه

قصه‌ی عشقت باز تو صدامه
یه شب مستی باز سر رامه
یه نفس بیشتر فاصلمون نیست
چه تب و تابی باز تو شبامه

تو که مهتابی تو شب من
تو که آوازی رو لب من
اومدی موندی شکل دعا
توی هر یارب یارب من

شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می‌خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا، اونجا که دیگه
به تو دست آفتاب نرسه

شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می‌خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا، اونجا که دیگه
به تو دست آفتاب نرسه

قصه‌ی عشقت باز تو صدامه
یه شب مستی باز سر رامه
یه نفس بیشتر فاصلمون نیست
چه تب و تابی باز تو شبامه

تو که مهتابی تو شب من
تو که آوازی رو لب من
اومدی موندی شکل دعا
توی هر یارب یارب من

شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می‌خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا، اونجا که دیگه
به تو دست آفتاب نرسه

شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می‌خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا، اونجا که دیگه
به تو دست آفتاب نرسه