قسمت


دلکش

سر به صحراها زدم من
بر هوس ها پا زدم من
رنج بیش و کم ندارم
مست عشقم غم ندارم
قسمت من هم از این
دور فلک آزادگی شد
حالت من هم مشوّش
با غم دلدادگی شد
رنج بیش و کم ندارم
مست عشقم غم ندارم
قامتِ آزاده ی من
پیش گردون خم نشد
روی خاک افتادم امّا
از وقارم کم نشد
هر کسی آرام خواهد
عیش و نوش و کام خواهد
قسمت من هم از این
دور فلک آزادگی شد
حالت من هم مشوّش
با غم دلدادگی شد
رنج بیش و کم ندارم
مست عشقم غم ندارم