قربون چشات


علی عبدالملکی

نوبت من شد که برم شاید دیگه منو نبینی
دست خودم نیست موندنم یه وقت به پای من نشینی
گریه نکن دیدن اشکات واسه من عذابه
چشمات و ببند تا ببینی که همش یه خوابه
گریه نکن دیدن اشکات واسه من عذابه
چشمات و ببند تا ببینی که همش یه خوابه
قربون چشات اشکات و پاک کن
هنوز نمردم خوبمنگاه کن
خدا میدونه تا کی می مونم
بجای گریهبرام دعا کن
هنوز نفس هاممیاد و میره
اشکات و پاک کن دلم می گیره
رو پیشونیم نوشته که جوون میمیرم
اشکات و پاک کنتاجون بگیرم
برو برس به زندگیت کار من دیگه تمومه
الهی خوشبخت بشی که خوشبختیت آرزومه
برو و اصلا فکر نکن خاطره هایی داشتیم
یادتم نیار که ما با هم چه روزایی داشتیم
برو و اصلا فکر نکن خاطره هایی داشتیم
یادتم نیار که ما با هم چه روزایی داشتیم
قربون چشات اشکات و پاک کن
هنوز نمردم خوبمنگاه کن
خدا میدونه تا کی می مونم
بجای گریهبرام دعا کن
هنوز نفس هاممیاد و میره
اشکات و پاک کن دلم می گیره
رو پیشونیم نوشته که جوون میمیرم
اشکات و پاک کنتاجون بگیرم
تاجون بگیرم