قدیم ندیما


گروه کارما

میگن که اون قدیما
تو اون قدیم ندیما

قلبا میزد یک صدا
تو سینه ی عاشقا

عاشقا،معشوقه ها
پر بودن تو شهر ما

برای هم می مردن
از ته دل بی ریا

اما حالا خدایا
ببین حال و روز ما

گرد و خاک دورنگی
نشسته رو قلب ما

جوونا عاشق میشن
به قربون هم میرن

تا روز خواستگاری
به هم آی لاو یو میگن

اما یه هو میشه جنگ
میان با توپ و تفنگ

برعکس میشه حرفاشون
هر دو میشن رنگ به رنگ

یکی میگه تمومه
دوستت دارم کدومه

کی میگه تو نباشی
بی تو عمرم حرومه

عاشق شدن این روزا
شده بازی ما

آی لاو یوهام دروغه
تو میدونی ای خدا

خدای آسموناخدای کهکشونها
کاری بکن دوباره عاشق بشن جوونا