شب بخیر


شادمهر عقیلی

شب بخیر ای آخرین امید من
نذار تاریکی تو قلبت بنشینه
چشاتو بروی شهر شب ببند
تا چشای کوچیکت خواب ببینه
میدونم خواب ستاره میبینی
خنده هات برای من غریبه نیست
با مداد نقره ای رو تن ماه
همه ی آرزوهاتو بنویس
غروبا تو سرزمین خواب تو
بوی تنهایی و غربت نمیاد
توی کوچه های سبز اون بجز
صدای پای محبت نمیاد
فرصت موندن تو شهر خواب کمه
دلتو به آسمون گره بزن
پا بزار تو جاده های کهکشون
شب بخیر ای آخرین امید من