سوزد امشب سینه من


عارف

سوزد امشب سینه من، دل چون آئینه من
زغم دیرینه من، زده راه جنون دل من بخدا
بی تو در دنیا چه کنم، با دل رسوا چه کنم
تو بگو تنها چکنم، شده خون دل زغمت من بخدا

وصل او شد همرازم، عشق او شد دمسازم
بی تو زین پس ننشیند، بر لبانم آوازم
چو بود بر لبم سخنی

تو بگو، تو بگو، تو بگو تنها چه کنم؟

من به راهت سرگردان، همچون موجی در طوفان
در دل کوه وصحرا، جویم ای گل عشقت را

سوزد امشب سینه من از آلبوم: بوی دیروز ۵۰