سفر کرده


حمیرا

غم مخور خورشید اگه رفته توی ابر سیاه
غم مخور چندی اگه تیره شده چهره ماه
بازم آفتابی می شه آسمون آبی می شه
پر ابر ها می ریزه شب ها مهتابی می شه

بازم از دیوار خونه این سرای پر نشونه
می زنه گلها جوونه
رهرو كوچه شبها می خونه باز تك و تنها
شعر خوب عاشقونه

از سفر كرده ما خبر میاد
شب انتظار ما بسر میاد
شب انتظار ما بسر میاد

بازم آفتابی می شه آسمون آبی می شه
پر ابر ها می ریزه شب ها مهتابی می شه

دل اگه به پا در می زنه
در شام و سحر می زنه
پی گمشده های خود می گرده

دل اگه چو مرغ خسته پره
پریشون و شكسته پره
پی شور و نوای خود می گرده

غم مخور سپیده سحر میاد
غم مخور سپیده سحر میاد
از سفر كرده ما خبر میاد
شب انتظار ما به سر میاد
بازم آفتابی میشه آسمان آبی میشه
پر ابر ها می ریزه شبها مهتابی میشه

غم مخور چندی اگه تیره شده چهره ماه
شب بارونی نگو قصه رنج و غم و آه