رقص ذرات


سالار عقیلی

ای روز برآ که ذره‌ها رقص کنند
آنکس که از او چرخ و هوا رقص کنند
جان‌ها ز خوشی بی سر و پا رقص کنند
در گوش تو گویم که کجا رقص کنند
هر ذره که در هوا و در هامون است
نیکو نگرش، که همچو ما مفتون است
هر ذره اگر خوش است، اگر محزون است
سرگشته خورشید خوش بی‌چون است