دگر چه خواهی


مرضیه

عشق من ای لاله روی من
همچون بهار آمدی
در گلشن آرزوی من
چون گل به بار آمدی
گل به چمن چون دل من دل به تو بسپارد
ماه فلک روشنی از روی تو دارد
جانبخشی دلخواهی
تو هر چه کنی جفا مکن
اگر کنی به ما مکن
مرا پناهی
از دردم آگاهی
من بار غم جفای تو
می کشم از برای تو
دگر چه خواهی؟
عشق من ای لاله روی من
همچون بهار آمدی
در گلشن آرزوی من
چون گل به بار آمدی
گل به چمن چون دل من دل به تو بسپارد
ماه فلک روشنی از روی تو دارد
همه جا گویم که تو را می جویم که تو را می خواهم
به برم بازا چو نسیمی ای مه ز برت نو کاهم
صید تو شدم تا که فنای تو شوم
ای جان به فدای تو فدای تو شوم
همه جا گویم که تو را می جویم که تو را می خواهم
به برم بازا چو نسیمی ای مه ز برت نو کاهم
صید تو شدم تا که فنای تو شوم
ای جان به فدای تو فدای تو شوم
چم بهارم جلوه گری
چو بهشتم در نظری
بود در بر من جای تو خالی
به خدا صهبای منی
تو طرب افزای منی
تو فرخنده تر از صبح وصالی
عشق من ای لاله روی من
همچون بهار آمدی
در گلشن آرزوی من
چون گل به بار آمدی
گل به چمن چون دل من دل به تو بسپارد
ماه فلک روشنی از روی تو دارد
جانبخشی دلخواهی
تو هر چه کنی جفا مکن
اگر کنی به ما مکن
مرا پناهی
از دردم آگاهی
من بار غم جفای تو
می کشم از برای تو
دگر چه خواهی؟