دلداده


مهستی

اگر که من عشق تو باورم بود
سایه تو اگر که بر سرم بود
دنیای تو دنیای آخرم بود
خدای عشق همیشه یاورم بود
یه جرعه از عشقی که دل ریخته به کامت بده
احساس عشق به قلبی که میگه میخوامت بده
یک نامه ای که مهر اون خورده به نامت بده
یه قطره از شرابی که مونده به جامت بده
لبریز از خنده میشم . خورشید تابنده میشم
با دیدن چشمای تو مرده میشم . زنده میشم
وقتی که دلبسته میشم . از بی کسی خسته میشم
به زنجیر دلدادگی با دست تو بسته میشم
بیا با ایثار تنت . با لحظه های با منت
با اون همه دلبستگی که داره عطر پیرهنت
یه جرعه از عشقی که دل ریخته به کامت بده
احساس عشق به قلبی که میگه میخوامت بده
یک نامه ای که مهر اون خورده به نامت بده
یه قطره از شرابی که مونده به جامت بده
اگر که من عشق تو باورم بود
سایه تو اگر که بر سرم بود
دنیای تو دنیای آخرم بود
خدای عشق همیشه یاورم بود
ه جرعه از عشقی که دل ریخته به کامت بده
احساس عشق به قلبی که میگه میخوامت بده
یک نامه ای که مهر اون خورده به نامت بده
یه قطره از شرابی که مونده به جامت بده
بریز از خنده میشم . خورشید تابنده میشم
با دیدن چشمای تو مرده میشم . زنده میشم
وقتی که دلبسته میشم . از بی کسی خسته میشم
به زنجیر دلدادگی با دست تو بسته میشم
بیا با ایثار تنت . با لحظه های با منت
با اون همه دلبستگی که داره عطر پیرهنت
ه جرعه از عشقی که دل ریخته به کامت بده
احساس عشق به قلبی که میگه میخوامت بده
یک نامه ای که مهر اون خورده به نامت بده
یه قطره از شرابی که مونده به جامت بده