دل غرقه


مارتیک
ترانه سرا: زویا زاکاریان

بی تابم برای تکرار لحظه های تو
بیدار دوباره حس کردن هوای تو
بارون ترانه سیل غزل پر نمی کنه جای تو
حرف من نداره زیبایی معنای تو
تا پرده گریه وقتی صدامو می بری
آبی می شه قلبم این ابری خاکستری
ای اوج تخیل لحظه گل در شب غزلسرایی
با تو من رسیدم به لمس روشنایی
دریایی تو دریا ژرف و گیرا بینهایت و انتها
من دل غرقهی تو بی ساحل بی رهایی
پیدا شد ستاره از پشت سایه های شب
در قلب من ای وای احساس تو زیبا است عجب
با تو پر شدم من از طروات از هوای دلدادگی
همرنگ خود تو بی رنگ شدم از سادگی
تیره بود و تاریک تمام لحظه های من
تا روزی که تابید ماه تو در رویای من
ای اوج تخیل لحظه گل شب غزلسرایی
با تو من رسیدم به لمس روشنایی
دریایی تو دریا ژرف و گیرا بینهایت و انتها
من دل غرقهی تو بی ساحل بی رهایی
ای اوج تخیل لحظه گل شب غزلسرایی
با تو من رسیدم به لمس روشنایی
دریایی تو دریا ژرف و گیرا بینهایت و انتها
من دل غرقهی تو بی ساحل بی رهایی

دل غرقه از آلبوم: بوی دیروز ۳۹