دست من نیست


مهرداد

دست من نیست گاهی وقتا
روزم آفتابی نمیشه
حتی با معجزه عشق
آسمون آبی نمیشه
دست من نیست گاهی وقتا
تلخ و بی حوصله میشم
بین ما بین من و تو
من خودم فاصله میشم
دست من نیست
دست من نیست
یه شبایی باد و بارون
میزنه به برگ و بارم
اون شبا هوای آشتی
حتی با خودم ندارم
یه روزایی ابر تیره
منو میبره از اینجا
میبره اونور دیروز
گم میشم اون دور دورا
دست من نیست گاهی وقتا
روزم آفتابی نمیشه
حتی با معجزه عشق
آسمون آبی نمیشه
دست من نیست
دست من نیست
میدونم گاهی بلوره
قلب تو میشکنه حرفا
صبر تو به سر رسیده
از من و سرگشتگیها
با گذشت به من نگاه کن
تو که میبینی چه تنهام
رو نگردون از من خوب
اگه بدترین دنیام
وقتیکه دور میشم از تو
ای هوای مهربونی
غمو تو چشات می بینم
اما ای کاش که بدونی
من گمشده من بد
با همه سرگشتگیهام
تو رو از همیشه بیشتر
بیشتر از همیشه میخوام
دست من نیست گاهی وقتا
روزم آفتابی نمیشه
حتی با معجزه عشق
آسمون آبی نمیشه
دست من نیست
دست من نیست