خودش بود


رضا صادقی

رو به روم بود ، بغض تو گلوم بود
اگر می گفتم تموم بود
رفت و رفتم ، هیچی نگفتم
فقط از دلم شنفتم که خودش بود ، نیمه ی پنهون
فرصت گفتنی ها چه رفت آسون
خود من بود ، من من بود
وصله ی جور دل و پاره ی تن بود
بشکنه دستم ولی ناخواسته گلدون رو شکستم
نتونستم بگمش یک عمره که خالی و خسته ام
بشکنه دستم ولی ناخواسته گلدون رو شکستم
نتونستم بگمش یک عمره که خالی و خسته ام
زبونم بند اومد و بخت بد و هرچی که بودش

دست به دست داد که نتونم و نگم
سینه ام رو به نفس نفس داد
همه چی جور شد که ناجور بشه
من هیچ جور نتونم بگمش ، لرزید دلم
عاشق شدم ، لال شد زبونم
زبونم بند اومد و بخت بد و هرچی که بودش

دست به دست داد که نتونم و نتونم و نگم
سینه ام رو به نفس نفس داد
همه چی جور شد که ناجور بشه
من هیچ جور نتونم بگمش ، لرزید دلم
عاشق شدم دیوونه وار ، لال شد زبونم
رو به روم بود ، بغض تو گلوم بود
اگر می گفتم تموم بود
رفت و رفتم ، هیچی نگفتم
فقط از دلم شنفتم
که خودش بود ، نیمه ی پنهون
فرصت گفتنی ها چه رفت آسون
خود من بود ، من من بود
وصله ی جور دل و پاره ی تن بود
بشکنه دستم ولی ناخواسته گلدون رو شکستم
نتونستم بگمش یک عمره که خالی و خسته ام
بشکنه دستم ولی ناخواسته گلدون رو شکستم
نتونستم بگمش یک عمره که خالی و خسته ام