خرم آباد


شهره

درها رو واکنین باد داره میاد
صدای داد و بیداد داره میاد
از سمت خرم آباد داره میاد
بهار مست کرده دستش خورده شیشه است
خاطر خواه بازیهاش مثل همیشه است
مثال شاعر هست آواره پیشه است
قناری مست شده شش دنگ می خونه
قفسها پاک شده دیوونه خونه
صدای چه چه از هر جا می باره
میتونی بشماری شون دونه دونه
کف پاهای پروانه
گلاب قمصر کاشون شکوندن
به جرم خوشگلی بردن با سوزن فرفره ها شکوندن
عجب آشوبی کرده پشت شیشه
گلاب عطر سرخ گل فروشه
یه عمر بغچه آنتیک بدوشه
همون رختهایی که بلبل می پوشه
درختها طاق نصرت بستن انگار
گلهای نوبری بردن تو بازار
چراغون از شکوفس باغ قصه
بهار باز پا براه ست هر آن می رسه