جفت سلیمان


مرجان

بگو ای بزرگ خانه
همه گفتن ترانه
بگو ای جفت سلیمان
منم آن هدهد نالان
بگو ای کتاب بسته
صوفی چله نشسته
ای جدا مانده ز یاران
ابر آمادهء باران
بگو ای خط نخوانده
پای از پای نمانده
نفسم بسته به حرفت
همه پیوسته به حرفت
بگو ای مرد به خانه برکت ده
به تن قافله شوق حرکت ده
بگو ای مرد به مرد به خانه برکت ده
به تن قافله شوق حرکت ده
ای شبان حرف بزن حرف بزن
گله پراکنده شده
بره در خوابگه گرگ پناهنده شده
پشت این ساکتی یک دنیا هیاهو
بگو حرفات همه حقه همه یاهو
بگو حرفات همه حقه همه یاهو