جام طلا


ترانه سرا: ایرج فاطمی
دلکش

سحر که از کوه بلند
جام طلا سر می زنه
بیا بریم صحرا که دل
بهر خداش پر می زنه
بیا بریم چون کیجا
دنبال اون مردِ جوون
تا دامنِ چین دارِ خود
پُر بکنیم لاله و ریحون

مرغک زیبا ، روی چمن ها ، می خونه
نغمه ی شورش ، کرده دلم را ، دیوونه
دفتر گل در ِ مکتب بستان ، بگشوده ست
بلبل از اینها ، درس وفایی ، می خوونه

ما همه اهل صفاییم ، دشمن جور و جفاییم ، بنده ی خاص خداییم

سحر که از کوه بلند
جام طلا سر می زنه
بیا بریم صحرا که دل
بهر خداش پر می زنه
بیا بریم چون کیجا
دنبال اون مردِ جوون
تا دامنِ چین دارِ خود
پُر بکنیم لاله و ریحون

مرغک زیبا ، روی چمن ها ، می خونه
نغمه ی شورش ، کرده دلم را ، دیوونه
دفتر گل در ِ مکتب بستان ، بگشوده ست
بلبل از اینها ، درس وفایی ، می خوونه

ما همه اهل صفاییم ، دشمن جور و جفاییم ، بنده ی خاص خداییم