تو که رفتی


اندی

وقتی که ترکم کردی از خود بی تاب شدم
در خود شکستم من از خواب بی خواب شدم
آه چی میشد که عشق تو عشقی دروغین نبود
دوستت دارم گفتن تو وعده ای شیرین نبود
وسوسه های تو نگات منو به دامت انداخت
رنگ قشنگ اون چشات کار دل منو ساخت
وای که جدایی واسه من لحظه آخرم بود
رفتن تو برای من شکسته باورم بود
تو که رفتی ولی عشق می مونه
نفسم اسم تو رومی خونه
عشق تو توی رگام می جوشه
دل من قدر تو رو می دونه
عاشق شدن برای تو بیهوده بود عبث بود
برای تو عمر وفا کوتاهتر از نفس بود
میون عشقای خدا عشق تو شد نصیبم
مگر گناه من چی بود که دادی تو فریبم...