تلفن


سعید محمدی مطلق

یادته تو مهمونی گوشه ی دنجه آلاچیق
من و تو با یک نگاه با هم دیگه شدیم رفیق
توی باغ همدیگه گل چیدیم و گل شنیدیم
تو هوای همدیگه مثل دو آهو دویدیم
نمره مو نوشتم و بهت دادم
گفتی ننویس بخدا موند به یادم
شماره تلفنت رو پرسیدم
ندادی یواشی اون و دزدیدم
ندادی یواش اون و دزدیدم

شونه به شونهء باغ قدم زدیم
سرنوشتمون رو ما رقم زدیم
بازی عشق یه قمار تازه بود
که با هر بوسهء سور به هم زدیم
وقتی میخندی تو چال گونه هات
قطره قطره اشکامو جمع میکنم
با آتیش دلنشین بوسه هات
شبای تنهائیمو در میکنم
گفتی گفتی گفتی با مهربونی
کاشکی تو همیشه اینجور بمونی
گفتم آسون جونم و برات میدم
گفتی آ آ تو چه شیرین زبونی
نمره مو نوشتم و بهت دادم
گفتی ننویس بخدا موند به یادم
شماره تلفنت رو پرسیدم
ندادی یواشی اون و دزدیدم
ندادی یواش اون و دزدیدم

(alo ... call me ... oh baby ... now)
( گوشی را بردار آخه یار مهربونم
ای همه هستی من ماه آسمونم
تا به کی مهمونی و اینور و اونور
آخه یک دل داری و هزار تا دلبر )

یادت تو مهمونی گوشه دنج آلاچیق
من و تو با یک نگاه با هم دیگه شدیم رفیق
توی باغ همدیگه گل چیدیم و گل شنیدیم
تو هوای همدیگه مثل دو آهو دویدیم
نمره مو نوشتم و بهت دادم
گفتی ننویس بخدا موند به یادم
شماره تلفنت رو پرسیدم
ندادی یواشی اون و دزدیدم
ندادی یواش اون و دزدیدم

شونه به شونهء باغ قدم زدیم
سرنوشتمون رو ما رقم زدیم
بازی عشق یه قمار تازه بود
که با هر بوسهء سور به هم زدیم
وقتی میخندی تو چال گونه هات
قطره قطره اشکامو جمع میکنم
با آتیش دلنشین بوسه هات
شبای تنهائیمو در میکنم
گفتی گفتی گفتی با مهربونی
کاشکی تو همیشه اینجور بمونی
گفتم آسون جونم و برات میدم
گفتی آ آ تو چه شیرین زبونی
نمره مو نوشتم و بهت دادم
گفتی ننویس بخدا موند به یادم
شماره تلفنت رو پرسیدم
ندادی یواشی اون و دزدیدم
ندادی یواش اون و دزدیدم