تصنیف نوا


سالار عقیلی

درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری کشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری بر گزیده ام که مپرس
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری کشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری بر گزیده ام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیده ام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیده ام که مپرس
بی تو در کلبه گدائی خویش
بی تو در کلبه گدائی خویش
بی تو در کلبه گدائی خویش
رنجهائی کشیده ام که مپرس
رنجهائی کشیده ام که مپرس
رنجهائی کشیده ام که مپرس(همراه کر