تب صفر


کاوه یغمائی

توی کوچه تو سرما یکی هر شب می سوزه تو خواب
تا تو کنار یه ساحل، بسوزه تنت از آفتاب
تو رو چه به مرگ یه کوچه خواب
خودت تو ساحل بزن به خواب
واسه خواب تو پشت این، نقاب
سر خیلی ها رفته زیر آب
بسوزون
اونو که تو کوچه خوابتو می بینه
اونو که رو تنش، هنوزم جای ترکش و جای مینه
بسوزون
تنش تا سر راه تو نشینه
اونو که واسه تو دوتا پاش زیر زمینه