اشک منو در نیار


علی عبدالملکی

یه روز و روزگاری خیلی دوستت داشتم
گل عشقتو توی این دلم کاشتم
اما بعد یک عمر خون دل خوردن
فهمیدم توی دلت جایی نداشتم
میگفتی عشقت منم تویی پاره ی تنم
فکرشو نکن یه روزی ازت دل بکنم
عشق توور خواستم رو چشام گذاشتم
اما باز توی دلت جایی نداشتم

اشک منو در نیار
پا رو دل من نذار
قلب من واسه ی توئه
سر به سر من نذار
اشک منو در نیار
اشک منو در نیار
آخه هیچکی مثل تو حرفمو نمیخونه
اگه بری جای تو خالیه توی خونه
اشک منو در نیار
اشک منو در نیار

یه روز و روزگاری خیلی دوستت داشتم
گل عشقتو توی این دلم کاشتم
اما بعد یک عمر خون دل خوردن
فهمیدم توی دلت جایی نداشتم
میگفتی عشقت منم تویی پاره ی تنم
فکرشو نکن یه روزی ازت دل بکنم
عشق توور خواستم رو چشام گذاشتم
اما باز توی دلت جایی نداشتم

اشک منو در نیار
پا رو دل من نذار
قلب من واسه ی توئه
سر به سر من نذار
اشک منو در نیار
اشک منو در نیار
آخه هیچکی مثل تو حرفمو نمیخونه
اگه بری جای تو خالیه توی خونه
اشک منو در نیار
اشک منو در نیار