اسب سفید


پوران
ویگن

کن شتاب ای اسب مهربان من
اسب محنت کش خسته جان من
دیگر به مقصد راهی نمانده
(پوران)
کن شتاب ای اسب با وفای من
ای غافل از عشق و ماجرای من
عشقی که ما را اینجا کشانده
(ویگن)
از مرز و بوم غم دیگر گذشتیم
اکنون به شهر شادی روانیم
(پوران)
کن همتی تا در پیچ و خم راه
از پا نیوفتیم ، حیران نمانیم
(دو صدا)
اسب من اسب سفید من
به تندی زین بیراهه بگذر
اسب من اسب سفید من
بانگ شادی از دل برآور
(ویگن)
اسب سفید من با تو چه شب‌ها
بودم آواره در این کوه و صحرا
از ترس جور و خشم ستمگر
(پوران)
اسب سفید من از تو چه پنهان
گشتم از دهکده چندی گریزان
شدم نهان از چشم ستمگر
(ویگن)
اکنون بود روز آزادی ما
دنیا بود شاد از شادی ما
(پوران)
زنجیر محنت‌ها از هم گسسته
بربست غم رفت از خانه ما
(ویگن و پوران)
اسب من اسب سفید من
به تندی زین بیراهه بگذر
اسب من اسب سفید من
بانگ شادی از دل برآور