آمدنت محاله


هایده

جام بلور خنده روی لبام شکسته
قطره اشک سردی توی چشام نشسته
تو خودت میدونی بی تو دلم چه حاله
دل من میدونه دیدن تو خیاله
به صدای حرفام دل میگه اومد اومد
اما خوب میدونه اومدنت محاله
اومدنت محاله دیدن تو خیاله
اومدنت محاله دیدن تو خیاله
دل من گریزون شب توی خونه تو
بخدا دمادم میگیره بونه تو
من میون گریه به کار دل میخندم
راه رفتنش رو با اشک خود میبندم
اومدنت محاله دیدن تو خیاله
اومدنت محاله دیدن تو خیاله
آآآ میون دل تو یه عالمه تا دل من عزیزم
تا به ابد رنج و غمه تا دل من عزیزم
روزی اگه به خاک من اشک چشات بریزه
سر میزنه یه شاخه گل از دل من عزیزم
اگه چشمم تا ابد خیره به در بمونه
اگه قلبم همه شب نام تو رو بخونه
دل اگه خون بشه و از تو چشام بریزه
اگه غم شعله بشه از تو نگام بریزه
اومدنت محاله دیدن تو خیاله
اومدنت محاله دیدن تو خیاله
جام بلور خنده روی لبام شکسته
قطره اشک سردی توی چشام نشسته
تو خودت میدونی بی تو دلم چه حاله
دل من میدونه دیدن تو خیاله
به صدای حرفام دل میگه اومد اومد
اما خوب میدونه اومدنت محاله
اومدنت محاله دیدن تو خیاله
اومدنت محاله دیدن تو خیاله
اومدنت محاله دیدن تو خیاله
اومدنت محاله دیدن تو خیاله