آرزو


پوران

خدایا خدایا بیفکن نوری به دلها
خدایا جهان را رها کن از جنگ و غوغا
خدایا خدایا بیفکن نوری به دلها
خدایا جهان را رها کن از جنگ و غوغا
چه می شد اگر در نهاد بشر
نبود اثر از خشم و کینه و شر
چه می شد اگر در زمانه نبود
نشانه ای از بد سرشت و حسود
چه می شد اگر در زمانه نبود
نشانه ای از بد سرشت و حسود
چه می شد این دنیا اگر بر کام ما بود
به جای این جنگ و جدل صلح و صفا بود
بود همه جا دود و آتش و خون
فتاده جهان در طریق جنون
ز سوز دلم نامه سوزد اگر
کنم گله ها از فریب و فسون
ز سوز دلم نامه سوزد اگر
کنم گله ها از فریب و فسون
چه می شد این دنیا اگر بر کام ما بود
به جای این جنگ و جدل صلح و صفا بود
بود همه جا دود و آتش و خون
فتاده جهان در طریق جنون
ز سوز دلم نامه سوزد اگر
کنم گله ها از فریب و فسون
ز سوز دلم نامه سوزد اگر
کنم گله ها از فریب و فسون
خدایا خدایا بیفکن نوری به دلها
خدایا جهان را رها کن از جنگ و غوغا
چه خوش بود آن دم که خلق جهان
رها شود از جنگ و محنت آن
به شیوه این سرزمین کهن
بود همه جا صلح و امن و امان
به شیوه این سرزمین کهن
بود همه جا صلح و امن و امان