Zibayee Dar Zanjir


Ramesh

ای خانه ی ویرانی
سرای سرگردانی
جهان جنون میگیرد
وقتی مرا میخوانی
ای میهن جان مزدگی
خاک پریشان مردگی
یاد کدامین غنچه ای؟
در فصل ویران مردگی

تو را نوازش میکنم
بوسه به زخمت میزنم
میشویمت با اشک با آه

زیبای در زنجیر من
ای زخمی زبون شده
غول عصب بریده ی
از خود به وحشت امده
از خانه تا جهان شدن
این تو و این صدای من
طغیان کن و نعره بزن

تو را نوازش میکنم
بوسه به زخمت میزنم
میشویمت با اشک با آه

ای میهن خاموش من
غول جراحت پوش من
شکفته غربت پیش رو
تن یله کن بر دوش من
از خانه تا جهان شدن
این تو و این صدای من
طغیان کن و نعره بزن

تو را نوازش میکنم
بوسه به زخمت میزنم
میشویمت با اشک با آه