Vasl Va Hejran


Shadmehr Aghili

اومد یه شب مثل ستاره صبح رو بام ابرواش اشاره صبح
هزار چمن سپیده تو نگاهش چشم همه شقایقا به راهش
هزار چمن سپیده تو نگاهش چشم همه شقایقا به راهش
براش زمین کوچه ها چمن شد زمین واسه نگاش یه نامه بر شد
گره زدن درخت و شاخه ها رو چکاوکا به خون زدن صدا رو
گره زدن درخت و شاخه ها رو چکاوکا به خون زدن صدا رو
تو رفتی و خزونه باغ آهم یه دشت مه گرفته شد نگاهم
تو بغض غربت منو شنیدی ولی خزون دردمو ندیدی
دلم میخواد حقیقتو بنوشم لباس سرخ لاله رو بپوشم
دلم میخواد حقیقتو بنوشم لباس سرخ لاله رو بپوشم
کی میتونه غم منو بخونه یه شب تو کلبه دلم بمونه
بیا که باغ یاری تو هستم یه عمره من قناری تو هستم
یه روح خفته ام پر از تن تو یه یاس پرپرم رو دامن تو
دلم میخواد حقیقتو بنوشم لباس سرخ لاله رو بپوشم
دلم میخواد حقیقتو بنوشم لباس سرخ لاله رو بپوشم


.